درمان پادشاه

fullsitefullsitefullsite

فرم تماس با ما
منوی اصلی.
صفحه نخست
پست الکترونيک
آرشيو مطالب
فهرست مطالب وبلاگ
پروفایل
موضوعات
اخبار سایت site news
کتاب ها books
دانشگاهی
دینی و مذهبی
اجتماعی
سیاسی
تاریخی
نمایشنامه
شعر
صوتی ( گویا )
کامپوتر و اینترنت
موبایل
کامپیوتر و اینترنت ...cam... int
بازی
مالتی مدیا
نرم افزار pc
نرم افزار internet
امنیتی
گرافیک
داستان story
رمان
داستان بلند
داستان کوتاه
قصه
خاطرات دوستان
جوک joke
متفرقه
جمله سازی
ورزشی
دوستانه
مردانه
حیوانات
اس ام اس sms
پ ن پ
ولادت امام صادق ( ع )
ولادت پیامبر ( ص )
ولادت امام زمان (ع )
ولادت امام رضا (ع )
شهادت حضرت فاطمه ( س )
ماه رمضان
ماه محرم
روز پدر
روز مادر
چهار شنبه سوری
نوروز
سیزده بدر
شب قدر
روز عرفه
عید غدیر
عید قربان
شب یلدا
تسلیت
خداوند
آشنی
تبریک تولد
مذهبی
دلتنگی
دانشجویی
شب بخیر
صبح بخیر
نیمه شب
به زبان ترکی
به زبان کردی
به زبان انگلیسی
به زبان عربی
ورزشی
فلسفی
دوستانه
خنده دار
سرکاری
عاشقانه
موبایل mobile
تم سونی اریکسون
تم نوکیا
تم پاکت پی سی
بازی سونی اریکسون
بازی نوکیا
بازی پاکت پی سی
نرم افزار سونی اریکسون
نرم افزار نوکیا
نرم افزار پاکت پی سی
زنگ موبایل
زنگ اس ام اس
والپیپر
کلیپ
عکس picture
خنده دار و با مزه
بلوتوثی
جالب
متحرک
عاشقانه
ماشین
فانتزی
عجیب و غریب
مدل لباس زنانه
مدل لباس مردانه
دکراسیون و معماری
حیوانات
موتور
مناظر و طبیعت
متفرقه
دانستنی ها know
اضافات

ورود اعضا:

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید



آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 33
بازدید کل : 32720
تعداد مطالب : 60
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1


<-PollName->

<-PollItems->


آخرین مطالب
تبلیغات

درمان پادشاه

پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت:نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی میدهم که بتواند مرا معالجه کند.
تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانستند.
تنها یکی از مردان دانا گفت: "فکر کنم می توانم شاه را معالجه کنم. اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود".
شاه پیک هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد....
آنها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفرپیدا نشد که کاملا راضی باشد.
آن که ثروت داشت، بیمار بود. آن که سالم بود در فقر دست و پا میزد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند. خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند.
آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبه ای محقر و فقیرانه رد میشد که شنید یک نفر دارد چیزهایی می گوید. "شکر خدا که کارم را تمام کرده ام. سیر و پر غذا خورده ام و می توانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری می توانم بخواهم؟"
پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند.
پیک ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[+] نوشته شده توسط morteza mohammadi در جمعه 7 دی 1391برچسب:داستان کوتاه آموزنده با مفهوم, در ساعت 23:54 | |

درباره وبلاگ


سلام دوستان عزیز به وبلاگ خود خوش آمدید . fullsite در نظر دارد سایتی کامل از هر لحاظ را ارائه دهد و برای این کار به یاری شما نیازمند است بیایید با همکاری یکدیگر سایتی مشهور به وجود آوریم .
آرشيو
بهمن 1391
آذر 1391
آمار کاربری
روز بخير كاربر مهمان!

مدير سایت :
morteza mohammadi
لينكستان
مرکز تجارت
فروشگاه M
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان fullsite و آدرس fullsite.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






وبلاگ دهی LoxBlog.Com


لينكدوني

حمل و ترخیص خرده بار از چین
حمل و ترخیص چین
جلو پنجره اسپرت
پرده اسکرین
کاشی هفت رنگ

آرشيو پيوندهاي روزانه

امکانات



پیج رنک



...............

CopyRight| 2009 , fullsite.LoxBlog.com , All Rights Reserved
Powered By Blogfa | Template By: LoxBlog.Com



اين سايت را محبوب مي کنم